سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت حضرت عباس علیه‌السلام

شاعر : علیرضا خاکساری
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : ترکیب بند

این جهان غیر از سرای آزمایش نیست نیست            شعر من تیغی برنده‌ست و گزارش نیست نیست

غیر تیر و تیغ و نیزه بر سر احـقاق حق            زیر و رو کردم ولی راه گشایش نیست نیست


مرجع تـقـلید من تنها حسین بن علی‌ست            هر که باشد کربلایی اهل خواهش نیست نیست

دست رد بر سیـنۀ هرچه امـان‌نامه زنـم            تشنۀ جام بلا دنـبال سازش نیست نیست

بهترین الگوی من در زندگی یعنی حسین            پس در این باره نیازی به پژوهش نیست نیست

کـربلا باید کـفـن پـوشـید و از دنیا بُـرید            عرصۀ کرب و بلا جای نمایش نیست نیست

به قتال فاطـمیون بی‌جهت صف بسته‌اند            شیعیان را واهمه از تیر و ترکش نیست نیست

می‌شود روزی شهادت نامه‌ام امضا شود؟            در مفاتیح دلم جز این نیایش نیست نیست

ساقی کربـبلا یعنی ابـوالفـضل و جز او            مستحق این همه مدح و ستایش نیست نیست

تا کلیمی‌ها به بزم روضه امشب دعوتند            خوب و بد را هم نیازی به گزینش نیست نیست

دسـت بـر دامـان آقـای کـریـم خـود زدم

دست خـالی خـدمت بـاب الحـوائج آمـدم

عاشـقان با گریۀ نـم نـم صدایش می‌کنند            زائرانش در حرم هر دم صدایش می‌کنند

مرد و زن پیر و جوان امشب دخیل محضرش            با تـوجـه عـالـم و آدم صدایـش می‌کـنـند

او طبیب درد بی‌درمان خلق عـالم است            دردمندان حضرت مرهم صدایش می‌کنند

کاشف الکرب الحسین است و گرفتاران شهر            در هجوم درد و رنج و غم صدایش می‌کنند

دسته دسته سینه زن‌هایش به روضه آمدند            نه فقط ما، ارمنی‌ها هم صدایش می‌کنند

ساقی بن ساقی است و در سقایت شهره است            سلسبیل و کوثر و زمزم صدایش می‌کنند

چون لباس رزم پوشد حـیدر کرببلاست            اهل خیمه صاحب پرچم صدایش می‌کنند

ساکـنـان آسـمـان‌ها یک صـدا هـمـراه با            حیدر و پیـغـمـبر اکـرم صدایش می‌کنند

هم نفـس با فـاطـمه هم نـاله با اُمُّ البـنـین            هاجر و آسـیه و مـریم صدایش می‌کـنند

در نـبـود او خـواتـیـن حــرم آشـفـتـه‌انـد            کودکان غـرق در ماتم صدایش می‌کـنند

در میان خیمه زینب بر روی مرکب حسین            رو به سوی علقمه با هم صدایش می‌کنند

با اخـا ادرک اخـا کـربـبلا آتـش گـرفـت

خیمه گویا پیـش چشم بچه‌ها آتش گرفت

چه غـریـبانه برادر را بـرادر جمع کرد            پاره پاره پاره پاره پاره پـیکر جـمع کرد

در نگاه سـرد نخـلستان به تنهایی حسین            با دلی غـمدیـده و با دیـدۀ تـر جـمع کرد

دستهایش یک طرف جسم شریفش یک طرف            پیکرش را عاقبت در یک محل سر جمع کرد

بازوی آزرده‌اش پهلوی نیزه خورده‌اش            هر دو را از منظر چشمان مادر جمع کرد

پیـش چـشم بچه‌های چـشم بر راه عـمـو            خیمۀ عباس را همراه خواهـر جمع کرد

دست ناپاکی که سقا را به خاک و خون کشید            در غروب کربلا خلخال و معجر جمع کرد

بی عمو کلی گره خورده ست در کار رباب

مشک پاره پاره شد ای وای بیچاره رباب

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن حذف شد زیرا قصۀ تیر به چشم حضرت عباس خوردن در هیچ کتاب معتبری نیامده است و مستند و صحیح نیست، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



حرمله از برکت چشمش هزاران نقره و            کیسه‌های مملوی از درّ و گوهر جمع کرد